شبها و روزها
روز ها و شبها
در اندیشه ام تا کلماتی را متصل کنم تا چشمانی را توصیف کند
چشمانی که مرا در خود گرفت . در خود غرق کرد و به ژرفایش فروبرد
شبها و روزها
اندیشه ام همه اندیشه ام عاشقانه ترین ترانه هاییست که برای چشمان گیرا سروده شده است
روز ها و شبها
در خود مینگرم که چگونه حس گرمی بخش زندگی از نگاهت به جسم من افتاد .
کافیست ... تنها یک نگاه از آن چشمها کافیست تا مرا سیراب کند ..
و یک لحظه از بر کشیدنش دلتنگم سازد .
خوشا رویای شبهایم که میگذاردم در برابر گرمای نگاهت ....
خوشا شب و رویایت .. .. خوشا لذت دیدارت .. خوشا لذت خاطره ات ....
+ نوشته شده در سه شنبه نهم بهمن ۱۳۸۶ ساعت 22:10 توسط منوچهرسابق
|